شعررررررررررر
یک نفر هست که از پنجرههانرم و آهسته مرا میخواندگرمی لهجه بارانی اوتا ابد توی دلم میماندیک نفر هست که در پرده شبطرح لبخند سپیدش پیداستمثل لحظات خوش کودکیامپر ز عطر نفس شببوهاستیک نفر هست که چون چلچلههاروز و شب شیفته پرواز استتوی چشمش چمنی از احساستوی دستش سبد آواز استیک نفر هست که یادش هر روزچون گلی توی دلم میرویدآسمان، باد، کبوتر، بارانقصهاش را به زمین میگوید یک نفر هست که از راه درازباز پیوسته مرا میخواند
نوشته شده توسط محمدصالحی در سه شنبه 92/9/26 |
نظر